باورت باشد.
باران می بارد آرام آرام،تا خیسی اشکهایم را که در فراغت می گریند خیس تر کند، تا درامواج تلاطم دریا،خیسی نگاهم محو شود./
که شاید تو.
1387/3/15
.
خطوط مبهم ذهنم را برگ می زنم وخاطرات گنگ انتظارت را بهانه می کنم
اشکهایم با ورقهای ذهنم اخت گرفته اند .
که تو.
1387/3/15 .
دلتنگی ام رابا واژه ها پیوند می زنم، درتنگ ماهی ها به امانت می نویسم که آری ماهیها هم اشک ریزانند
تا تو .
1387/3/12
ادامه مطلب
درباره این سایت